به گزارش مشرق، مهدی زریباف، معتقد است دولت هنوز پیام اقتصاد مقاومتی را دریافت نکرده است. اقتصاد مقاومتی چارچوب و پارادایمی متفاوت با اقتصاد متعارف دارد. وی معتقد است نگاه رهبری به اقتصاد مقاومتی فراملی است. یعنی اقتصاد مقاومتی راهبردی استراتژیک می باشد که نه تنها مشکلات اقتصاد ایران بلکه اقتصاد جهانی را نیز می تواند ساماندهی کند. مشروح گفتوگو با وی در ادامه آمده است:
رهبر معظم انقلاب در اواخر سال گذشته، سیاست های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند. در این خصوص بسیار صحبت شده است و هرکسی با توجه به چارچوب فکری خود، موضوع را تحلیل نموده است. مسئلهای که در این بین نگران کننده است، تحریف اقتصاد مقاومتی است. برای شروع بحث، لطفا به این سوال پاسخ بفرمایید که ماهیت اقتصاد مقاومتی چیست.
مقام معظم رهبری در بیان فلسفه اقتصاد مقاومتی از عبارات متنوعی استفاده کرده اند. به طور مثال حل مشکلات فعلی دولت، مقابله با تهدیدات اقتصادی دشمن، مقابله با جنگ تحمیلی اقتصادی دشمن، حرکت به سمت درونزا و بومی کردن اقتصاد. به اعتقاد من یک نکته بدیعی در فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دارد. ایشان می فرمایند اقتصاد مقاومتی راهبردی است که می تواند تمامی مخاطرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان را حل کند. یعنی قدرت اقتصاد مقاومتی صرفا به حل مسائل داخلی کشور ختم نمی شود بلکه قابلیت جهانی دارد. این ادعا، بسیار بزرگ است. ایشان می فرمایند علی رغم اینکه با مشکلات اقتصادی جهانی مواجهیم که به نوعی ماحصل نظام سرمایه داری است و خود نظام سرمایه داری متعارف نیز به دنبال حل مسئله می باشد، اقتصاد مقاومتی می تواند مخاطراتی را که از توان و اراده بشر خارج است، حل کند. این، خیلی حرف مهمی است و کمتر کسی به این مسئله توجه کرده است. مسئله بعدی که در فرمایشات مقام معظم رهبری به ان اشاره شده آن است که اقتصاد مقاومتی، الهام گرفته از اقتصاد مبتنی بر اسلام است.
حال اگر این دو مفهوم را کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد که نگاه رهبری به اقتصاد مقاومتی، یک رویکرد عمیق، تمدنی و تاریخی است. هدف از طرح اقتصاد مقاومتی صرفا حل مشکلات اقتصادی کشور و یا درونزا کردن اقتصاد نیست. این موارد گام های اولیه است. نگاه رهبری استراتژیک و بلندمدت است. نکته دیگری که در مفهوم اقتصاد مقاومتی وجود دارد این است که عنصر مقاومت در روح و ذات این تفکر است. منطقی که در چارچوب ادبیات اقتصاد سرمایه داری و نئوکلاسیک وجود ندارد.
پس با توجه به تبیین شما، اقتصاد مقاومتی در طول اقتصاد اسلامی است.
اقتصاد مقاومتی دقیقا براساس تفکر اسلامی است. یعنی چه برای اساس تفکر اسلامی؟ یعنی اینکه نگاه اقتصاد به انسان براساس آموزههای اسلام تعریف شده است. به طور مثال آیا انسان ابزار نظام صنعتی است یا ابزارهای صنعتی در خدمت انسان هستند؟ و یا مفهوم مدیریت جهادی، مفهومی منبعث شده از تفکر اسلامی است. مگر در اقتصاد متعارف، مفهوم جهاد وجود دارد؟
این ارتباطی که شما گفتید از یک رو به معنای در هم تنیدگی اقتصاد و فرهنگ، در پارادایم افتصاد مقاومتی است.
بله. دقیقا همین گونه است. این ها به معنای ارتباط تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ است. یعنی ظهور و بروز ارزش های انسانی و فرهنگ در مناسبات اقتصادی.
آیا در اقتصاد مقاومتی همچون اقتصاد متعارف، بازار محور است؟
اگر خوب دقت کنیم متوجه خواهیم شد که در ادبیات اقتصاد مقاومتی دیگر بازار محور نیست.
بازار سهم دارد ولی محور نیست.
بله. بازار دیگر محور نیست. یعنی در چارچوب اقتصاد مقاومتی فعال اقتصادی دیگر براساس قیمت بازار تلاش نمی کند و یا دولت تصمیم نمی گیرد. در حالی که شرایط اقتصادی کنونی کشور به گونه ای است که صرفا قیمت مبنای فعالیت اقتصادی است. در اقتصاد مقاومتی، بانک در خدمت تولید است. در حالی که الان بانک به دنبال تولید پول از پول برای منافع خود است. لذا اقتصاد مقاومتی یک هارمونی و هژمونی است و اندیشه دیگری را مطرح می کند.
آیا دولتمردان اقتصادی این پیام را از اقتصاد مقاومتی دریافت کردهاند
به نظر می آید نه این گونه نیست. متاسفانه تیم اقتصادی دولت یازدهم هنوز یا نخواسته یا نمی تواند و یا نمی داند چگونه باید این پیام را دریافت کند. بعد از ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط رهبری، اگر نگوییم عملکرد دولت با محتوای اقتصاد مقاومتی انحراف دارد، حداقل می توان گفت که دولت در راستای آن نیز عمل نکرده است.
تشکیل دبیرخانه شورای اقتصاد مقاومتی در معاونت برنامه ریزی و راهبردی، اقدام دولت در راستای اجرای منویات مقام معظم رهبری بوده است. به نظر شما این دبیرخانه عملکرد درستی دارد؟
این دبیرخانه به صراحت می گوید منطق اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی توسعه پایدار است. این حرف، به معنای اتکا به همان مکانیزم تحلیلی گذشته است. یعنی صحبت کردن در پارادایم اقتصاد نئوکلاسیکی. این دبیرخانه مشارکت آحاد اجتماعی را ذیل رقابت پذیری اقتصاد متعارف تعریف می کند و یا مقاومت اقتصادی را ذیل آسیب پذیری اقتصادی عنوان می کند. این ها همان حرف های قبل. یعنی همان اقتصاد سرمایه داری. لذا این بزرگترین انحراف است.
یعنی در واقع اقتصاد مقاومتی را در اقتصاد متعارف حل می کند
دقیقا. این خیلی خطرناک است. یعنی باز دوباره اقتصاد مقاومتی را به گونه ای تعریف می کنیم که همان اقتصاد لیبرالی است. مقام معظم رهبری در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و تدوین نقشه راه آن بسیار تاکید کرده اند ولی دولت به جای برنامه ریزی در جهت نیل به این مهم، بسته تحلیلی خروج غیرتورمی از رکود را مطرح می کند.
آیا این بسته نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارد؟
به اعتقاد من هنوز کسی نفمهیده است که این بسته چه نسبتی با سیاست های ابلاغیه اقتصاد مقاومتی دارد. آیا اصلا ارتباطی دارد یا نه؟ ممکن است دولت بگوید این، برنامه عملیاتی تحقق اقتصاد مقاومتی است. اگر هم اینگونه باشد و هیچ غرض ورزی سیاسی هم در میان نباشد، باز پارادایم حاکم بر این بسته، همان اقتصاد نئوکلاسیکی است. رویکرد دولت همان رویکردی بوده است که در سال های بعد از انقلاب همواره به نام سیاست تعدیل اقتصادی در ایران پیاده شده است. اگر بخواهم به یک مثال اشاره کنم، مقوله فساد است. رهبری به صراحت در ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی به فساد اشاره کرده است ولی هیچ ردی از فساد در این بسته دیده نمی شود. فساد یک مقوله عدالت اجتماعی است. از طرف دیگر رهبری بارها بر لزوم کاهش وابستگی به نفت اشاره کرده اند ولی در شرایط کنونی که تحریم ها اجازه فروش نفت را به ما نمی دهد وزارت نفت افزایش صادرات نفت را هدف گذاری می کند. این یعنی تقابل با سیاست های ابلاغی رهبری در بحث اقتصاد مقاومتی.
به نظر شما تیم اقتصادی دولت اعتقادی به اقتصاد مقاومتی دارد؟
به نظر من اگر هم قبول نداشته باشد، خیلی سخت است که در عمل اجرا کند.
چرا؟
چون اجرای اقتصاد مقاومتی، نیازمند یک مدل سازی بومی اسلامی است که تیم اقتصادی دولت نمی تواند چنین مدلی را طراحی کند.
نمی توانند یا و نمی خواهند؟
این تیم اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارد. این سیاست مداران معتقدند که اصلا چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم چه برسد به اقتصاد مقاومتی. به عقیده این آقایان، اقتصاد علمی است که تجربه بشری میباشد. این تیم هیچ اعتقادی به این ندارند که اقتصاد اسلامی به عنوان یک تفکر جدید می تواند در اقتصاد ایران تحول ایجاد کند.
رهبر معظم انقلاب در اواخر سال گذشته، سیاست های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند. در این خصوص بسیار صحبت شده است و هرکسی با توجه به چارچوب فکری خود، موضوع را تحلیل نموده است. مسئلهای که در این بین نگران کننده است، تحریف اقتصاد مقاومتی است. برای شروع بحث، لطفا به این سوال پاسخ بفرمایید که ماهیت اقتصاد مقاومتی چیست.
مقام معظم رهبری در بیان فلسفه اقتصاد مقاومتی از عبارات متنوعی استفاده کرده اند. به طور مثال حل مشکلات فعلی دولت، مقابله با تهدیدات اقتصادی دشمن، مقابله با جنگ تحمیلی اقتصادی دشمن، حرکت به سمت درونزا و بومی کردن اقتصاد. به اعتقاد من یک نکته بدیعی در فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دارد. ایشان می فرمایند اقتصاد مقاومتی راهبردی است که می تواند تمامی مخاطرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان را حل کند. یعنی قدرت اقتصاد مقاومتی صرفا به حل مسائل داخلی کشور ختم نمی شود بلکه قابلیت جهانی دارد. این ادعا، بسیار بزرگ است. ایشان می فرمایند علی رغم اینکه با مشکلات اقتصادی جهانی مواجهیم که به نوعی ماحصل نظام سرمایه داری است و خود نظام سرمایه داری متعارف نیز به دنبال حل مسئله می باشد، اقتصاد مقاومتی می تواند مخاطراتی را که از توان و اراده بشر خارج است، حل کند. این، خیلی حرف مهمی است و کمتر کسی به این مسئله توجه کرده است. مسئله بعدی که در فرمایشات مقام معظم رهبری به ان اشاره شده آن است که اقتصاد مقاومتی، الهام گرفته از اقتصاد مبتنی بر اسلام است.
حال اگر این دو مفهوم را کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد که نگاه رهبری به اقتصاد مقاومتی، یک رویکرد عمیق، تمدنی و تاریخی است. هدف از طرح اقتصاد مقاومتی صرفا حل مشکلات اقتصادی کشور و یا درونزا کردن اقتصاد نیست. این موارد گام های اولیه است. نگاه رهبری استراتژیک و بلندمدت است. نکته دیگری که در مفهوم اقتصاد مقاومتی وجود دارد این است که عنصر مقاومت در روح و ذات این تفکر است. منطقی که در چارچوب ادبیات اقتصاد سرمایه داری و نئوکلاسیک وجود ندارد.
پس با توجه به تبیین شما، اقتصاد مقاومتی در طول اقتصاد اسلامی است.
اقتصاد مقاومتی دقیقا براساس تفکر اسلامی است. یعنی چه برای اساس تفکر اسلامی؟ یعنی اینکه نگاه اقتصاد به انسان براساس آموزههای اسلام تعریف شده است. به طور مثال آیا انسان ابزار نظام صنعتی است یا ابزارهای صنعتی در خدمت انسان هستند؟ و یا مفهوم مدیریت جهادی، مفهومی منبعث شده از تفکر اسلامی است. مگر در اقتصاد متعارف، مفهوم جهاد وجود دارد؟
این ارتباطی که شما گفتید از یک رو به معنای در هم تنیدگی اقتصاد و فرهنگ، در پارادایم افتصاد مقاومتی است.
بله. دقیقا همین گونه است. این ها به معنای ارتباط تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ است. یعنی ظهور و بروز ارزش های انسانی و فرهنگ در مناسبات اقتصادی.
آیا در اقتصاد مقاومتی همچون اقتصاد متعارف، بازار محور است؟
اگر خوب دقت کنیم متوجه خواهیم شد که در ادبیات اقتصاد مقاومتی دیگر بازار محور نیست.
بازار سهم دارد ولی محور نیست.
بله. بازار دیگر محور نیست. یعنی در چارچوب اقتصاد مقاومتی فعال اقتصادی دیگر براساس قیمت بازار تلاش نمی کند و یا دولت تصمیم نمی گیرد. در حالی که شرایط اقتصادی کنونی کشور به گونه ای است که صرفا قیمت مبنای فعالیت اقتصادی است. در اقتصاد مقاومتی، بانک در خدمت تولید است. در حالی که الان بانک به دنبال تولید پول از پول برای منافع خود است. لذا اقتصاد مقاومتی یک هارمونی و هژمونی است و اندیشه دیگری را مطرح می کند.
آیا دولتمردان اقتصادی این پیام را از اقتصاد مقاومتی دریافت کردهاند
به نظر می آید نه این گونه نیست. متاسفانه تیم اقتصادی دولت یازدهم هنوز یا نخواسته یا نمی تواند و یا نمی داند چگونه باید این پیام را دریافت کند. بعد از ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط رهبری، اگر نگوییم عملکرد دولت با محتوای اقتصاد مقاومتی انحراف دارد، حداقل می توان گفت که دولت در راستای آن نیز عمل نکرده است.
تشکیل دبیرخانه شورای اقتصاد مقاومتی در معاونت برنامه ریزی و راهبردی، اقدام دولت در راستای اجرای منویات مقام معظم رهبری بوده است. به نظر شما این دبیرخانه عملکرد درستی دارد؟
این دبیرخانه به صراحت می گوید منطق اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی توسعه پایدار است. این حرف، به معنای اتکا به همان مکانیزم تحلیلی گذشته است. یعنی صحبت کردن در پارادایم اقتصاد نئوکلاسیکی. این دبیرخانه مشارکت آحاد اجتماعی را ذیل رقابت پذیری اقتصاد متعارف تعریف می کند و یا مقاومت اقتصادی را ذیل آسیب پذیری اقتصادی عنوان می کند. این ها همان حرف های قبل. یعنی همان اقتصاد سرمایه داری. لذا این بزرگترین انحراف است.
یعنی در واقع اقتصاد مقاومتی را در اقتصاد متعارف حل می کند
دقیقا. این خیلی خطرناک است. یعنی باز دوباره اقتصاد مقاومتی را به گونه ای تعریف می کنیم که همان اقتصاد لیبرالی است. مقام معظم رهبری در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و تدوین نقشه راه آن بسیار تاکید کرده اند ولی دولت به جای برنامه ریزی در جهت نیل به این مهم، بسته تحلیلی خروج غیرتورمی از رکود را مطرح می کند.
آیا این بسته نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارد؟
به اعتقاد من هنوز کسی نفمهیده است که این بسته چه نسبتی با سیاست های ابلاغیه اقتصاد مقاومتی دارد. آیا اصلا ارتباطی دارد یا نه؟ ممکن است دولت بگوید این، برنامه عملیاتی تحقق اقتصاد مقاومتی است. اگر هم اینگونه باشد و هیچ غرض ورزی سیاسی هم در میان نباشد، باز پارادایم حاکم بر این بسته، همان اقتصاد نئوکلاسیکی است. رویکرد دولت همان رویکردی بوده است که در سال های بعد از انقلاب همواره به نام سیاست تعدیل اقتصادی در ایران پیاده شده است. اگر بخواهم به یک مثال اشاره کنم، مقوله فساد است. رهبری به صراحت در ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی به فساد اشاره کرده است ولی هیچ ردی از فساد در این بسته دیده نمی شود. فساد یک مقوله عدالت اجتماعی است. از طرف دیگر رهبری بارها بر لزوم کاهش وابستگی به نفت اشاره کرده اند ولی در شرایط کنونی که تحریم ها اجازه فروش نفت را به ما نمی دهد وزارت نفت افزایش صادرات نفت را هدف گذاری می کند. این یعنی تقابل با سیاست های ابلاغی رهبری در بحث اقتصاد مقاومتی.
به نظر شما تیم اقتصادی دولت اعتقادی به اقتصاد مقاومتی دارد؟
به نظر من اگر هم قبول نداشته باشد، خیلی سخت است که در عمل اجرا کند.
چرا؟
چون اجرای اقتصاد مقاومتی، نیازمند یک مدل سازی بومی اسلامی است که تیم اقتصادی دولت نمی تواند چنین مدلی را طراحی کند.
نمی توانند یا و نمی خواهند؟
این تیم اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارد. این سیاست مداران معتقدند که اصلا چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم چه برسد به اقتصاد مقاومتی. به عقیده این آقایان، اقتصاد علمی است که تجربه بشری میباشد. این تیم هیچ اعتقادی به این ندارند که اقتصاد اسلامی به عنوان یک تفکر جدید می تواند در اقتصاد ایران تحول ایجاد کند.